زمزمۀ دلم

زمزمۀ دلم

زمزمه هاو سروده های دلم
زمزمۀ دلم

زمزمۀ دلم

زمزمه هاو سروده های دلم

غزل لبید

سرو و سپیدار و بید          

انجم و ماه وخورشید

نور رخ یار، یار،

بارقه های امید

صبح و مسا و سحر

ثانیه ها شدپدید

عرش و سما و زمین

نقش رُخَش برکشید

نافه و مشک و عنبر

رایحه اش بردمید

باده و  جام شراب

ساغر پُر، از، نبید1

خُمّ پُر ازمیِّ ناب

ازاو به ساقی رسید

ساز ونی و عودو دف

چنگ و سه تارِ مُبید2

نغمه نوازی نمود

تا بتوانی شنید

زلفِ شکن درشکن

خال سیه، رو، سپید

رُطّب و لعل لبش

شهدِعسل بل مزید

حنجرخوش خوان وی

صوت هزاران عبید

حال چه دارد پیام

این غزل انـدر  لَبــید3



1 – شراب خرما

2- خدا

3– لبیدی به معنی شاعری و قصّه خوانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد