من ایرانم که سرو، آزاد دارم
سراسر میهنی آباد دارم
زِ من گیرند اگر صد مهدوی را،
هزاران مهدوی آزاد دارم
من ایرانم ؛ نمادِ استقامت
شهیدآبادِ مردآباد دارم
بُرَندم سَر اگرهرروزوهرشب
هزاران مادر دلشاد دارم
سرو و سپیدار و بید
انجم و ماه وخورشید
نور رخ یار، یار،
بارقه های امید
صبح و مسا و سحر
ثانیه ها شدپدید
عرش و سما و زمین
نقش رُخَش برکشید
نافه و مشک و عنبر
رایحه اش بردمید
باده و جام شراب
ساغر پُر، از، نبید1
خُمّ پُر ازمیِّ ناب
ازاو به ساقی رسید
ساز ونی و عودو دف
چنگ و سه تارِ مُبید2
نغمه نوازی نمود
تا بتوانی شنید
زلفِ شکن درشکن
خال سیه، رو، سپید
رُطّب و لعل لبش
شهدِعسل بل مزید
حنجرخوش خوان وی
صوت هزاران عبید
حال چه دارد پیام
این غزل انـدر لَبــید3
1 – شراب خرما
2- خدا
3– لبیدی به معنی شاعری و قصّه خوانی
زیباتر از هر گل
توئی ، در نایِ هر بلبل توئی،
درباغ و بستان وچمن، عطر بهار و گل توئی
بوی نسیمِ هرگلی ، طنّازیِ
سنبل توئی
صبح ومَساء ، شام
وسحر، انوارِجُزء وکُل توئی
سوز و گدازِعاشقان
، کاید ز قعر دل توئی
آغاز هر اوّل توئی
، پایان هرکامل توئی
عالَم همه آیات تو، هر
آیه را شامل توئی
اوزانِ در میزانمان
، اَعدَل زِ هَرعادِل توئی
کامل نما نُقصانمان
، اکمل ز هر کامل توئی
افزون نما بر علم
ما ، عالِم کُنِ جاهل توئی
افتاده در کارم گره
، مشکل گشای کُل توئی
دانا توئی ، والا
توئی ، افضل زِ هرفاضل توئی
نقصانِ وَهم از من
بُـوَد ، اَعقَل زِ هرعاقل توئی
درخوابِ خرگوشی منم، آگه کُنِ غافل توئی